در آستانه میلاد حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان قرار داریم. یکی از مهمترین ابعاد شخصیت مبارک حضرت علی اکبر سلام الله علیه، حق مداری آن بزرگوار است.
در مقاتل میخوانیم هنگامى که امام حسین(علیه السلام) به منزل ثعلبیّه رسیدند. موقع ظهر بود امام علیه السلام در آنجا فرود آمدند، خواب سبکى ایشان را فرا گرفت. سپس گریان از خواب برخاست.
نازنین جوانش حضرت علی اکبر علیه السلام به پدر گفتند: پدرجان! سبب گریه تو چیست؟ الهی هیچگاه دیدگان شما را گریان نبینم. امام علیه السلام پاسخ داد: «یا بُنَىَّ… رَأَیْتُ فارِساً عَلى فَرَس وَقَفَ عَلَىَّ فَقالَ: یا حُسَیْنُ! إِنَّکُمْ تَسْرَعُونَ الْمَسیرَ وَ الْمَنایا بِکُمْ تَسْرَعُ إِلَى الْجَنَّهِ; فَعَلِمْتُ أَنَّ أَنْفُسَنا نُعِیَتْ إِلَیْنا»؛ (فرزندم! دیدم اسب سوارى در برابرم ایستاد و گفت: «اى حسین! شما شتابان مىروید و مرگ با شتاب شما را به بهشت مىبرد!»، دانستم که از مرگ ما خبر مى دهد. على اکبر علیه السلام فرمودند: «یا أَبَتِ أَفَلَسْنا عَلَى الْحَقِّ؟» امام علیه السلام فرمود: «بَلى یا بُنَىَّ وَالَّذِی إِلَیْهِ مَرْجَعُ الْعِبادُ!». على اکبر علیه السلام فرمود: «إذاً لاَ نُبالی بِالْمَوتِ». امام حسین علیه السلام فرمود: «جَزاکَ اللّهُ یا بُنَىَّ خَیْرَ ما جَزى بِهِ وَلَداً عَنْ والِد»(مقتل الحسین خوارزمى، ج۱، ص۲۶۶).
پاسخ شجاعانه و مخلصانه حضرت علی اکبر همهچیز را روشن ساخت، و نشان داد این خاندان در مسیر حق، از هیچ چیز باک ندارند، و از خبر شهادت به اضطراب که نمیافتند، بلکه با آغوش باز از آن استقبال مىکنند.
چگونه حضرت علی اکبری(ع) شویم؟
رسالت پنجگانه ما در قبال حقّ
برای اینکه حضرت علی اکبری علیه السلام بشویم، باید بدانیم نسبت به حق پنج وظیفه و رسالت داریم:
▫️۱. حقمداری:
باید حقمدار بود و حقمحور زندگی کرد. امام باقر علیه السلام: «لَمَّا حَضَرَتْ أَبِی عَلِی بْنَ الْحُسَینِ (ع)الْوَفَاهُ ضَمَّنِی إِلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ یا بُنَی أُوصِیکَ بِمَا أَوْصَانِی بِهِ أَبِی حِینَ حَضَرَتْهُ الْوَفَاهُ وَ بِمَا ذَکَرَ أَنَّ أَبَاهُ أَوْصَاهُ بِهِ یا بُنَی اصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ وَ إِنْ کَانَ مُرّاً»(الکافی، ج۲، ص۹۱).
وقتى یکی از شیعیان از محضر مبارک امام صادق علیه السلام استفتایى کرد و فتواى ایشان بر خلاف میل او بود و ناراحتى در چهرهاش مشاهده شد؛ حضرت فرمودند: «اى مرد! حقّ را تحمّل کن؛ زیرا هیچ کس حقّى را تحمّل نکرد، مگر این که خداوند در عوض، چیزى به او عطا فرمود که برایش بهتر است» (یا هَذَا! اصْبِرْ عَلَى الْحَقِّ فَإِنَّهُ لَمْ یصْبِرْ أَحَدٌ قَطُّ عَلَى الْحَقِّ إِلَّا عَوَّضَهُ اللَّهُ مَا هُوَ خَیرٌ لَهٌ(سفینه البحار، ج۲، ص۲۸۷)).
حضرت حق مطلق و تجلی اعظم مطلق حق، آقا امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: «حقمداری در قیامت باعث شفاعت انسان میشود»(شَافِعُ الْخَلْقِ الْعَمَلُ بِالْحَقِّ وَ لُزُومُ الصِّدْقِ(غرر الحکم، ص۴۱۵)). عوامل شفاعت گاهی افرادند، مثل انبیاء، اولیاء و شهدا و گاهی بعضی اعمال زمینهساز شفاعت است. صداقت(لُزُومُ الصِّدْقِ) هم از لوازم اصلی حقمداری است.
▫️۲. حقشناسی:
برای حقمداربودن، باید حقشناس بود. خدای متعال در قرآن حق و باطل به آب باران و کف روی آن تشبیه کرده (نک: رعد/ ۱۷: «أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً… فَاحْتَمَلَ السَّیلُ زَبَدًا رَّابِیا… کَذَلِکَ یضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْبَاطِلَ». این تشبیه و اینکه باطل، به مثابه «فَاحْتَمَلَ السَّیلُ زَبَدًا رَّابِیا» (کف پُفکرده روی سیلاب) است که «فَیذْهَبُ جُفَاءً»(ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻲ ﻣﺘﻠﺎﺷﻲ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻰﺭﻭﺩ)؛ برای این است که خصوصیات باطل را بفهمیم.
خصوصیات باطل این است که:
اولا: باطل در سایه حق جلوه میکند. هرجا حق باشد، باطل هم میآید. آب نباشد، کف هم نیست. پس از این حکمت الهی ناراحت و گلایهمند نباشیم و به نظام احسن الهی باور داشته باشیم و به تکلیف خودمان عمل کنیم.
ثانیا: باطل روی حق را میپوشاند. بالانشین و پرجلوه، اما توخالی و پوک و بیمحتوا است. یعنی باطل هیچوقت با چهره اصلی نمیآید، شبههوار میآید، شبهه یعنی باطل حقنما: «إِنَّمَا سُمِّیتِ الشُّبْهَهُ شُبْهَهً لِأَنَّهَا تُشْبِهُ الْحَقَّ»(نهج البلاغه، خطبه ۳۸).
ثالثا: بقاء باطل موقت است و با آرام شدن شرایط، محو میشود.
راز عاقبتبخیری عمار
چرا عمار یاسر منحرف نشد؟ چون حقشناس بود و شاخص داشت. عمار هیچگاه یادش نرفت که پیامبر صلی الله علیه و آله مکرر میفرمودند: «سَیکُونُ مِنْ بَعْدِی فِتْنَهٌ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَالْزَمُوا عَلِی بْنَ أَبِی طَالِبٍ فَإِنَّهُ الْفَارُوقُ بَینَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ»؛ ««عَنْ أَبِی أَیوبَ الْأَنْصَارِی قَالَ: سَمِعْتُ النَّبِی ص یقُولُ لِعَمَّارِ بْنِ یاسِرٍ: تَقْتُلُکَ الْفِئَهُ الْبَاغِیهُ وَ أَنْتَ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَکَ. یا عَمَّارُ! إِذَا رَأَیتَ عَلِیاً سَلَکَ وَادِیاً وَ سَلَکَ النَّاسُ وَادِیاً غَیرَهُ فَاسْلُکْ مَعَ عَلِی وَ دَعِ النَّاسَ»(بحار الأنوار، ج۳۸، ص۳۲).
بنابراین اولا باید حقمدار و حقمحور بود؛ ثانیا باید حقشناس باشیم.
۳. دفاع از حق:
باید حق گفت و از حق دفاع کرد. قرآن کتمان حق را کار دو جریان معرفی میکند: «یهود»؛ «منافقین»: «إِنَّ الَّذِینَ یکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَینَاتِ وَالْهُدَى مِنْ بَعْدِ مَا بَینَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتَابِ أُولَئِکَ یلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَیلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ»(بقره: ۱۵۹)؛ إِنَّ الَّذِینَ یکْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَئِکَ مَا یأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا یکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یوْمَ الْقِیامَهِ وَلَا یزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ»(بقره: ۱۷۴).
پیامبر صلی الله علیه و اله هشدار دارند: [مَنْ کَتَمَ حَقَّاً] جَاءَ یوْمَ الْقِیامَهِ مُلْجَماً بِلِجَامٍ مِنَ النَّارِ.
حقگویی هزینه دارد!
آری! حقگویی هزینه دارد؛ «أَفْضَلُ الْجِهَادِ کَلِمَهُ حَقٍّ عِنْدَ سُلْطَانٍ جَائِرٍ». میثم تمارها، عبدالله بن عفیفها(جانباز جنگ صفین)، ابن سکیتها، رُشَید هَجَریها، سعید بن جُبیرها، کمیلها، شیخ فضلالله نوریها، نواب صفویها، استاد مطهریها، اسدالله لاجوردیها، آرمان علیوردیها، و…. برای حقگویی شهید شدند.
چرا حادثه غدیر تبدیل به سقیفه شد؟
چون خیلیها حق را نگفتند اَنَس بن مالکها و سعد بن ابی وقاصها ساکت ماندند. انس بن مالک خیلی احترام داشت. چون وقتی که پیامبر(ص) به مدینه آمدند، مادرش اَنَس هشت ساله را خدمت حضرت آورد و عرض کرد: یا رسول الله! هر کسی هدیهای برای شما آورده، من پسرم را آوردهام که در خدمت شما باشد. او از کودکی تا جوانی، خادم النبی صلی الله علیه و آله بود؛ لذا خیلی مورد احترام مردم بود، نزد مردم عزیز بود و در بین مردم نفوذ کلام داشت. وقتی امیرالمؤمنین علیه السلام در یکی از مواضع غربت و تنهایی از اَنَس یاری خواستند و اَنَس باید واقعه غدیر را شهادت میداد؛ به مولا عرض کرد: «یَا عَلی! کَبِرَتْ سِنِّی وَ نَسِیتُ»(با اینکه ۲۵ سال از مولا علی کوچکتر بود). حضرت در آن غربت و مظلومیت فرمود: «أللّهُمَّ إنْ کَانَ کَاذِباً فَاضْرِبْه بِبَرَصٍ لَا تُوَارِیهِ العِمَامَهُ».
ابو هدبه گوید: دیدم انس بن مالک دستمالى بر سر بسته از سببش پرسیدم ، گفت :بر اثر نفرین على بن ابى طالب (ع ) است.
گفتم چطور؟
گفت : من خدمتکار رسول خدا(ص ) بودم مرغ بریانى به آن حضرت هدیه کردند، فرمود: خدایا محبوبترین مردم در نزد خودت و خودم را برسان تا با من از این پرنده بخورد. على (ع ) آمد و من گفتم : رسول خدا(ص ) کارى دارد و او را راه ندادم به انتظار این که یکى از قوم خودم برسد.
باز رسول خدا(ص ) همان دعا را تکرار کرد و دوباره على (ع ) آمد و من همان را گفتم. به انتظار مردى از قوم خودم رسول خدا(ص ) براى بار سوم همان دعا را کرد و باز هم على(ع ) آمد و من همان را گفتم و على فریاد برداشت که رسول خدا چه کارى دارد که مرا نمى پذیرد؟ آوازش به گوش پیغمبر رسید و فرمود: اى انس این کیست؟ گفتم على بن ابى طالب است. گفت: به او اجازه بده، چون وارد شد فرمود: اى على من سه بار به درگاه خدا دعا کردم که محبوب ترین خلقش نزد او و خود بیآید و با من از این پرنده بخورد و اگر در این بار سوم نیامده بودى تو را به نام دعوت مى کردم . عرض کرد: یا رسول الله من بار سوم است که آمدم و انس مرا برگردانده و مى گفت : رسول خدا از پذیرش تو معذور است و به کارى مشغول است. رسول خدا فرمود: اى انس چه چیز تو را بر این کار واداشت؟
عرض کرد: من دعای تو را شنیدم و خواستم شامل یکى از قوم خودم شود.
چون روز احتجاج براى خلافت شد، على مرا گواه خواست و کتمان کردم و گفتم : فراموش کرده ام على دست به آسمان برداشت و گفت : خدایا انس را به پیسى مبتلا کن که نتواند آن را از مردم پنهان کند. سپس دستمال از سر برداشت و گفت این است نفرین على (ع ). براساس برخی نقل ها این پرنده بریانی را پس از دعای پیامبر، جبرییل از بهشت برای پیامبر(ص) آورده بود.
در خطبه دوم به ذکر چند نکته بسنده می کنم:
۱. از حضور دشمن شکن مردم عزیز شهرستان خوی در راهپیمایی ۲۲ بهمن تشکر می کنم. باز هم یاد بند جیم وصیتنامه امام خمینی رضوان الله علیه افتادیم! آنجا که حضرت روح الله که به حقیقت «ینْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ» بود، مرقوم کرد: «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله – صلی الله علیه و آله – و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی – صلوات الله و سلامه علیهم – میباشند. آن حجاز که در عهد رسول الله – صلی الله علیه و آله – مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمیکردند و با بهانههایی به جبهه نمیرفتند، که خداوند تعالی در سوره «توبه» با آیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است(نک: توبه: ۳۸ و ۳۹). و آنقدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل، در منبر به آنان نفرین فرمودند(نهج البلاغه، خطبه ۲۰۱). و آن اهل عراق و کوفه که با امیرالمؤمنین آنقدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا – علیه السلام – آن شد که شد. و آنان که در شهادت دستْ آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد. اما امروز میبینیم که ملت ایران… با کمال شوق و اشتیاق چه فداکاریها میکنند و چه حماسهها میآفرینند. و میبینیم که مردم محترم سراسر کشور چه کمکهای ارزنده میکنند… اینها همه از عشق و علاقه و ایمان سرشار آنان است به خداوند متعال و اسلام و حیات جاویدان. در صورتی که نه در محضر مبارک رسول اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – هستند، و نه در محضر امام معصوم – صلوات الله علیه. و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است. و این رمز موفقیت و پیروزی در ابعاد مختلف است. و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانی تربیت نموده، و ما همه مفتخریم که در چنین عصری و در پیشگاه چنین ملتی میباشیم»(صحیفه امام خمینی، ج۲۱، ص ۴۱۰- ۴۱۱).
رسول اللّه صلى الله علیه و آله فرمودند: یا عَلِیُّ أعجَبُ النّاسِ إیمانا وأعظَمُهُم یَقینا قَومٌ یَکونونَ فی آخِرِ الزَّمانِ لَم یَلحَقُوا النَّبِیَّ وحُجِبَ عَنهُمُ الحُجَّهُ فَآمَنوا بِسَوادٍ عَلى بَیاضٍ. والاترین مردم از نظر یقین، قومی هستند در آخرالزمان، که پیامبر صلیاللهعلیهوآله را درک نکردهاند و حجت خدا از آنها مخفی شده، آنها به مرکب سیاه روی کاغذ سفید ایمان آوردهاند.
از رسول اللّه صلى الله علیه و آله مروی است که: إنَّ رَجُلاً قالَ لَهُ : یا رَسولَ اللّهِ طوبى لِمَن رَآکَ وآمَنَ بِکَ! قالَ : طوبى لِمَن رَآنی وآمَنَ بی ، ثُمَّ طوبى ، ثُمَّ طوبى ، ثُمَّ طوبى لِمَن آمَنَ بی ولَم یَرَنی.
انقلاب اسلامی که به رهبری نائب عام امام زمان و مرجعیت دینی و با حضور گسترده مردم به پیروزی رسید، در حقیقت تجلی و ترجمان عینی «فَمَن یکفُر بِالطّاغوتِ وَ یؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَکَ بِالعُروَهِ الوُثقى» بود. کفر به طاغوت یعنی استقلال هویّت ایمانی مردم ایران از اندیشههای مادی و ضد دینی که ایران عزیز را به پیروزی رساند و توان دین در اداره جامعه را آشکار ساخت.
مردم شگفتیآفرین ایران اسلامی، با حماسه حضور آگاهانه در راهپیمایی شکوهمند ۲۲ بهمن، در یاری جبهه حق و انجام تکلیف دینی و انقلابی خود، رحمت و برکات الهی و رضایت قلب مبارک حضرت بقیه الله عجل الله فرجه الشریف را بهدست آوردند و انشاء الله این حماسه در تعجیل فرج آن حضرت مؤثر خواهد بود. از ابعاد مهم این حماسه این حقیقت است که تبلیغات رسانههای دشمن، وسوسههای خناسان و دشواریهای اقتصادی و معیشتی نتوانست عزم ملت ایران سست نماید.
حضور وفادارانه و بصیرتمدار مردم در راهپیماییها، انتخاباتها و دیگر میدانهای مجاهدت نشان داده است که مشکلات اقتصادی و معیشتی گرچه در تدبیر و مدیریت زندگی اخلال ایجاد کرده است؛ اما در تحلیل، این مردم فهیم دچار اشتباه محاسباتی نشدهاند.
رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله خطاب به اصحابشان در تجلیل مومنان مجاهد دوران غیبت فرمودند:بعد از شما قومی خواهد آمد که پاداش هر یک از آنها برابر پاداش پنجاه نفر از شماست. گفتند. یا رسول الله صلیاللهعلیهوآله مگر نه این است که ما در حضور شما در بَدر و احد و حنین شرکت جستیم و قرآن در میان ما نازل شد؟! فرمود: اگر آنچه بر آنها روی خواهد داد، بر شما روی میداد شما نمیتوانستید چون آنها صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله: اللهم لقنی اخوانی!. فقال له واحد: اما نحن اخوانک یا رسول الله؟!. فقال: لا، إنّکُم أصْحابی ، و إخْوانی قَومٌ فی آخِرِ الزّمانِ آمَنوا و لَم یَرَونی ··· لقد عرفنیهم الله باسمائهم و اسماء آبائهم من قبل ان یخرجهم من اصلاب آبائهم و ارحام امهاتهم.
لَأحدُهُم أشَدُّ بَقیّهً على دِینهِ مِن خَرْطِ القَتادِ فی اللّیلهِ الظَّلْماءِ، أو کالقابِضِ على جَمْرِ الغَضا ، اُولئکَ مَصابیحُ الدُّجى ، یُنجِیهِمُ اللّه ُ مِن کلِّ فتنهٍ غَبْراءَ مُظْلِمهٍ!
خداوندا! برادرانم را به من بنمایان. یکی از اصحاب گفت: مگر ما برادران شما نیستیم؟ ای رسول گرامی خدا! صلیاللهعلیهوآله فرمود:نه، شما یاران من هستید. برادران من کسانی هستند که در آخرالزمان میآیند، و به من ندیده ایمان میآورند. خداوند آنها را پیش از آنکه از صلب پدران به رحم مادران درآیند، با نام خود و پدرانشان به من معرفی نموده است که استقامت هر یک از آنها در دین خود، از کندن خارهای گَوَن در شب تاریک، و به دست گرفتن آتش گداخته سختتر است. آنها مشعلهای هدایت هستند که خداوند آنها را از فتنههای تیره و تار نجات میبخشد.
معنای این حضور حماسی با توجه به زمینه اقتصادی نامطلوب آن است که؛
اولاً: اگرچه عموم مردم از ضعفها و تقصیرها گلایهمند و ناراضیاند و از مسئولان گلهمندند لکن میان اصل انقلاب با وضع موجود تفکیک قائلاند، یعنی ناکارآمدیها و ضعفهای موجود را مربوط به اصل انقلاب نمیدانند.
ثانیاً: تحلیل دقیق و درستی از وضع موجود و ریشههای شکلگیری آن دارند.
درواقع، پیام این حضور حماسی، با وجود شدت مشکلات اقتصادی، آن است که مردم با آگاهی از فشارهای خارجی به عنوان یکی از مهمترین ریشههای مشکلات اقتصادی موجود و تلاش دشمنان برای ایجاد دوگانه میان حل مشکلات و عدول از انقلابیگری، برخلاف خواست دشمنان، راهحل مشکلات را نه در تسلیم در برابر دشمنان، بلکه در پشتیبانی از کارگزاران انقلابی میدانند. بنابراین، این حضور حماسی هم مصونیتبخش کشور در برابر تهاجم ترکیبی دشمنان (با تمرکز بر جنگ شناختی) بوده و هم نقطه قوت و اتکایی برای مسئولان است تا با وقوف به پشتیبانی ملت، با عزم راسخ برای گرهگشایی از مشکلات آنان اقدام کنند.
برهمین مبنا است که میتوان انتظار داشت انتخابات ۱۱ اسفند با حضور پرشور مردم سدّ محکمی از بازدارندگی و اقتدار را فراروی دشمنان قرار دهد و فصل نوینی را در پیشرفت ایران اسلامی و انقلابی، بگشاید.
در گفتمان جمهوری اسلامی، این مردماند که کارگردان و طراح اصلی میدان سیاست هستند و به برکت التزام به اصل فاخر مکتب اسلام ناب، یعنی اصل امامت و ولایت، هیچگاه سیاستزده و بازیخورده نخواهند شد. انشاء الله در این دو انتخابات سرنوشتساز ، مردم بزرگوار حق و تکلیف خود را در انتخابات میشناسند و برگ زرین دیگری را در دفتر انقلاب ثبت خواهند کرد.
پایان.