بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاه و السّلام على سیّدنا و نبیّنا ابىالقاسم المصطفی محمّد و آله الطّاهرین سیّما علىّ امیرالمؤمنین و حبیبته الزّهراء المرضیّه و الحسن و الحسین سیّدی شباب اهل الجنّه و علىّ بن الحسین زین العابدین و محمّد بن علىّ الباقر و جعفر بن محمّد الصّادق و موسى بن جعفر الکاظم و علىّ بن موسى الرّضا و محمّد بن علىّ الجواد و علىّ بن محمّد الهادی و الحسن بن علىّ الزکیّ العسکری و الحجّه بن الحسن القائم المهدی صلوات الله علیهم اجمعین.اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوى الله.
مجدّداً خودم و شما عزیزان را توصیه میکنم به رعایت تقوی.
خدا را به حساب بیاوریم.آمد محضر امام علیه السلام عرض کرد:نمی توانم در مقابل معصیت بایستم.
حضرت فرمود آیا اگر کودکی در پیشت باشد گناه می کنی.عرض کرد نه.حضرت فرمود:تا خدا را پایین تر از کودک قرار دادی.(نعوذ بالله)
در مقامی که کنی قصد گناه گر کند کودکی از دور نگاه
شرمت آید ز گنه در گذری پرده عصمت خود را ندری
شرم بادت که خداوند جهان که بود واقف اسرار و نهان
در تو باشد نظرش گاه به گاه تو کنی در نظرش قصد گناه.
فلذا شرم اهل معرفت از شکستن شان معصیت شونده به قدری بالاست که در دعا محضر خداوند متعال عرض می کنند:
الهی! لوکان لی جلدٌ علی انتقامِکَ و عذابِکَ، لما سئَلتُکَ العَفوَ عنّی و سئَلتُکَ الصَّبرَ علیه، مَقتَاً علی نفسی کیفَ عصَیتُک! یعنی خدای من! اگر طاقت انتقام و عذابت را داشتم، از تو مسألت نمیکردم که مرا عفو کنی، بلکه میخواستم که به من شکیبایی بر عذابت را عنایت کنی، از بس که نسبت به نفس خود خشمناکم که چرا معصیت تو را کرد.اعاذنا الله من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا
میلاد حضرت زینب سلام الله علیها و روز پرستار را تبریک عرض می کنم.
مقام معظم رهبری: لحظهلحظهی کار پرستاری، حسنهای الهی است.مطمئن باشید که هر لحظهای، ثانیهای، دقیقهای که در این کار، با توجه به احساس تکلیف در مقابل بیمار، در مقابل انسان دردمند میگذرانید، یک حسنهای را از خدای متعال و یک پاداش اجری را از حضرت ربوبی دریافت میکنید. هیچ ثانیهای در محاسبات الهی از بین نمیرود.
بنده ضمن خدا قوت و آرزوی موفقیت برای کادر درمان،حاضرم همچنانکه در جلسه با مسئولین نظام پرستاری عرض کردم جهت رسیدن جامعه پرستاری به مطالباتشان با تمام توان این عزیزان را همراهی کنم.
سالروز میلاد حضرت زینب سلام الله علیها است.
وجود مبارک حضرت عقیله بنیهاشم، مستجمع همه خوبیهای انسانی و زیباییهای الهی است، و در فرهنگ اسلام ناب، ایشان مصداق بارز انسان کامل است.
از طرفی اصلیترین شأن و وظیفه ما، نسبت به انسانهای کامل، الگوبرداری و سرمشقگیری از آنها است، فلذا سه شاخصه از ویژگی های آن بزرگوار را جهت الگو برداری و درس آموزی عرض می کنم:«معرفت»، «بصیرت» ، «شجاعت».
معرفت زینبی(س)
محور اول و بنیادین فضائل والای زینبی، معرفت الهی آن بانوی بزرگ عالم هستی و باور عمیق ایشان به حقیقت توحیدو به تَبَع آن، شناخت و معرفت به اصل نبوت و امامت است. حضرت، هم «راهشناس» بود و هم «راهنماشناس». به فرمایش امیرالمؤمنین علیهالسلام: «التَّوحیدُ حَیاهُ النَّفسِ.» (غرر الحکم، ح۵۴۰) ازاینرو هرکه در توحید باورمندتر باشد، حائز مراتب بیشتری از حیات حقیقی است.
به تعبیر علامه طباطبایی : «همه اجزای دین اسلام، اگر خوب تجزیه و تحلیل شود، به توحید برمیگردد.» (مجموعه رسائل، ص۳۳)
روح تمامی معارف و جمیع احکام اسلام از فروع توحید بوده، به آن منتهی میشود. به تعبیر مرحوم سیدحیدر آملی، تمام انبیا و اولیا مبعوث نشدهاند، مگر برای اظهار مسأله توحید و دعوت خلق به آن و اگر توحید و اظهار آن نبود، هیچگاه انبیا و اولیا در این عالم تاریک و آلوده و پست نمیآمدند؛حتی برای ساعتی. (جامع الأسرار و منبع الأنوار، ص۴۹)
در فرهنگ قرآن، به سه نوع حیات اصلی اشاره شده است، یکی حیات نباتی که آیات فصل بهار و نزول باران بدان اشاره میفرماید. دوم حیات حیوانی، که آیاتی نظیر «وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کیفَ تُحْی…» (بقره: ۲۶۰) و آیات اعجاز عیسوی علیهالسلام و… به آن اشاره دارد. و سوم حیات انسانی که دعوت انبیا ناظر به آن است، حیات نباتی و حیوانی که بدون دعوت انبیا نیز وجود دارند.آن حیات انسانی است که با دعوت راهنمایان الهی، در ایمان و عمل صالح قابل تحقق و فعلیت است و همان راز و رمز حیات طیبه است: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاهً طَیبَهً» (نحل: ۹۷) مطلب فوق، شمهای از معرفت توحیدی و ولایی حضرت زینب سلام الله که در تفسیر ایشان از واقعه کربلا و در بیان سترگ «مَا رَأَیتُ إِلَّا جَمِیلًا» (مثیرالأحزان، ص۹۰) متجلی است. در حقیقت این افق نگاه حضرت زینب سلام الله علیه، افق نگاه عالَم را گسترش داد.
بصیرت زینبی(س)
ویژگی دوم فوقالعاده که از شخصیت حضرت زینب سلام الله روشن میشود، «بصیرت» است. ثمره بصیرت در تشخیص حق از باطل در هر شرایط و عمل به موقع و به هنگام به آن، بروز و ظهور مینماید. در یک جمله بصیرت یعنی توان تشخیص حق در هر شرایط و عمل به هنگام به آن.
مقام معظم رهبری: تمام کارهای ائمه(ع) در طول این ۲۵۰ سال، کار یک انسان با یک هدف، با یک نیت و با تاکتیکهای مختلف است. ائمه(ع) وقتی که احساس کردند که اسلام رو به غربت افتاد و جامعهی اسلامی تشکیل نشد، یکی از اهداف اصولی خود را تبیین اسلام به شکل درست قرار دادند. اسلام از نظر آن کسانی که در رأس قدرت در طول این سالیان طولانی و درازمدت قرار داشتند، یک چیز مزاحم بود. اسلام پیغمبر(ص)، اسلام قرآن، اسلام جنگ بدر و حنین، اسلام ضد تجملپرستی، اسلام ضد تبعیض، اسلام طرفدار مستضعفان، اسلام کوبندهی مستکبران، به درد آن کسانی نمیخورد که میخواستند با ماهیت فرعونی، لباس موسوی بپوشند؛ با ماهیت نمرودی، لباس ابراهیمی بپوشند؛ امکان نداشت، مجبور بودند اسلام را تحریف کنند. امکان نداشت که اسلام را از دل مردم، از ذهن مردم یکباره دور کنند؛ چون مردم مؤمن بودند؛ مجبور بودند اسلام را از روح و محتوا و ماهیت خودش عوض کنند و خالی کنند.
و شخصیت والا و حماسهآفرین حضرت زینبکبری(سلام الله علیها) که به تصریح امام سجاد(ع): «عَالِمَهٌ غَیْرُ مُعَلَّمَهٍ فَهِمَهٌ غَیْرُ مُفَهَّمَه»(بحارالانوار/ ج۴۵/ ص۱۹۹)می باشد،جزو موثرترین افراد برای تحقق روایت صحیح از اسلام بود.
اولاً زینب کبری(ع) موقعیت را شناخت و ثانیاً طبق آن موقعیت، انتخابی صحیح و بههنگام داشت.
قبل از حرکت به کربلا، بزرگانی مثل ابنعباس و ابنجعفر و چهرههای نامدار صدر اسلام، که ادعای فقاهت و شهامت و ریاست و آقازادگی و امثال اینها را داشتند، گیج شدند و نفهمیدند چه کار باید بکنند. ولی زینب کبری(س) گیج نشد و فهمید نباید امام خود را تنها بگذارد و در این راه سخت قدم گذاشت. نه اینکه نمیفهمید راه سخت است، او بهتر از دیگران حس میکرد که حادثه چقدر سخت و سنگین است. در آن موقعیت بحرانی که قویترین انسانها نمیتوانند بفهمند چه باید بکنند، او فهمید و امام خود را پشتیبانی کرد. بعد از کربلا هم که دنیا ظلمانی شد و دلها و جانها و آفاق عالم تاریک گردید، این زن بزرگ، نوری شد و درخشید. زینب(س) به جایی رسید که فقط بالاترین انسانهای تاریخ بشریت-یعنی پیامبران- میتوانند به آنجا برسند.
یکی از زموز موفقیت حضرت زینب در غلبه بر حوادث تلخ آن روزگار دشمن شناسی و اتخاذ عکس العمل متناسب بود.
مقام معظم رهبری می فرمایند: میخواهم به شما و به هر کسی که این حرف را خواهد شنفت بگویم: دشمن را بشناسید، دشمن را بشناسید. یکی از خطراتی که هر ملّتی را تهدید میکند این است که دشمنِ خودش را نشناسد، دشمنِ خودش را دشمن نداند؛ یا دوست بداند یا بیطرف بداند؛ این خطر خیلی بزرگی است. این خوابرفتگی است. هم دشمن را بشناسید، هم روشهای دشمنیاش را بشناسید؛ ببینید چهجوری دشمنی میکند. دچار غفلت نشویم؛ اگر غفلت کردیم، غارت خواهیم شد؛ اگر غفلت کردیم، شبیخون به ما زده خواهد شد؛ غفلت نکنیم. امیرالمؤمنین (علیّه السّلام) فرمود ــ در نهج البلاغه است ــ وَ اللَّهِ لَا اَکونُ کَالضَّبُعِ تَنامُ عَلَى طولِ اللَّدم؛ من مثل آن حیوانی نخواهم بود که معمولاً برای اینکه به خواب برود، یک آهنگی میخوانند و او به خواب میرود؛ من خواب نخواهم رفت، بیدارم و میفهمم دُوروبَرم چه میگذرد. از ما هم همین را خواستهاند. نباید به خواب برویم، نباید غفلت کنیم.طرفهای مذاکره می گویند ایران که طوطی وار شروط خود را به طور مداوم تکرار می کند( لغو تحریمها، اقرار به اشتباه، دادن تضمین ) آن را از سر لجاجت می گوید.این مطالب حاکی از این است ایران خوب عمل می کند چون لجوج اصلی کسی است که از برجام خارج شد .آنها میگویند ایران در مذاکرات جدیت ندارد در حالی که این تهمت به خود آنها مناسب است.دولت محترم باید مواظب باشد که غفلت نکندو الا غارت خواهیم شد.
مقام معظم رهبری:امروز خبیثترین دشمن ما و دشمن جمهوری اسلامی آمریکا است. البتّه ما دشمن کم نداریم امّا آن که از همه خبیثتر و عنودتر است، عبارت است از آمریکا. مسئولان آمریکایی، هم دروغگو هستند، پشتهمانداز هستند، وقیحند، طمّاعند، شارلاتانند -حرکتهایشان، حرفهایشان را شما بشنوید، [میبینید] شارلاتانی حرف میزنند؛ یعنی انواع و اقسام خصوصیّات زشت اخلاقی- و هم البتّه در کنارش ظالمند، سنگدلند، بشدّت بیرحمند، تروریستند؛یعنی این جور دشمنی در مقابل ما امروز وجود دارد.
حضرت زینب و اتخاذ مواضع عزتمندانه:
آن بیاحترامیهایی که صورت گرفت، به گونهای که در طبقات کبری ابن سعد یک جملهای است که برای شیعه بسیار شکننده است که یکی از آنها ملعونها فریاد زد: این زنها برای ما حلال هستند. یعنی ببینید چه فکری کردند. در این لحظه یک نفر گفت: یا یزید «هَبْ لِی» این دختر را به من بدهید. آن لحظه فاطمه بنت الحسین شکست، خود او میگوید: من خودم را باختم. -میخواهم عظمت زینب را بگویم- من خودم را باختم، گفتم اینها میخواهند با ما چه کار کنند؟ زینب (سلام الله علیها) فرمود: هیچ اتّفاقی نخواهد افتاد. بعد صدا زد: یا ملعون «إِنِّی لَأَسْتَصْغِرُ قَدْرَکَ» خیلی عجیب است، اقتدار در آن موقعیت. تو کوچکتر از آن هستی که چنین غلطی بکنی، نخواهی توانست
یزیدگفت: من هر کاری بخواهم بکنم، میتوانم، چون این کار باید بین مسلمان و کافر رخ بدهد، فرمود: بله، مگر اینکه به حقیقت خود اعتراف کنی که کافر هستی. یعنی معلوم است ما مؤمن هستیم و افضل مؤمنین هستیم. یزید دید بد شد، آن بانو را شتم کرد، یعنی دشنام داد. شما شرایط را ببینید، با آن وضع ایشان را به کاخ یزید آوردند، این همه نیروی نظامی، سر مطهّر آنجا است. تا شروع کرد به دشنام دادن، از فرصت استفاده کرد، چون بالاخره نیروهای بین المللی هم آنجا بودند، سفرا هم بودند، فرمود: بله، چون پادشاه هستی، هر کاری بخواهی، میتوانی انجام بدهی. یزید ضایع شد، گفت: این زنها را از مجلس بیرون ببرید.
خطبه ۱۷۳ نهج البلاغه: وَ لَا یَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ [بِمَوَاقِعِ] بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ،
عمار ۳۰سال سنش از امیر المومنین بیشتر بود.کانون مفاخر است.پدر و مادر و برادر شهید بعثت بود و پیامبر صلی الله علیه وآله درباره اش فرموده:عمار ملئت ایمانا من قرنه الی قدمه،اما بصیرت داشت و جهاد تبیین را در زمان امیر المومنین علیه السلام عهده دار شده بود.
نصر بن مزاحم در وقعهالصفین دارد،ابن ابی الحدید هم از او نقل کرده است:
راوی می گوید:در جنگ صفین همراه عمار یاسر بودم یک مرتبه دیدم کسی دل جمعیت را می شکافدو می گوید: ایکم عمار بن یاسر.عمار گفت:انا عمار بن یاسر.گفت:ابوالیقضان.عمار گفت: نعم.پرسد مطلبی دارم اقول علانیه او سرا.عمار گفت:ماشئت.گفت:بل اقول علانیه.
گفت: من دیشب ملحق شده ام دیدم وقت اذان شد.اذنوا و اذنا صلوا وصلینا.به شک افتادم.
صبح پیش علی بن ابیطالب علیه السلام رفتم.فرمود:هل رایت عمار بن یاسر.قلت:لافرمود او را ببین
عمار پرچم مشکی را نشان داد،علمدارش عمرو وعاص بود.گفت سه بار با این پرچم و پرچمدار،وقتی در جبهه کفر بود جنگیدم و این دفعه چهارم است و هذا شرهن.
هل شهدت بدرا او احدا او حنینا او شهد ابوک. گفتم :لا.
عمار گفت: موقعیت امروز ما در خدمت على(علیه السلام) همان موقعیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) در روز بدر و احد و حنین است و مرکز پرچم آن ها همان مرکز پرچم هاى مشرکان و احزاب است.
آیا آن لشکر و کسانى را که در آن هستند مى بینى؟ به خدا سوگند! من دوست داشتم که تمام آن هایى که همراه با معاویه براى مبارزه با ما آمده اند و از اهداف ما جدایند همگى یک انسان بودند و من آن انسان را از بین مى بردم… آیا حقیقت را براى تو روشن ساختم؟
آن مرد گفت: آرى، بر من روشن شد.
دشمن لباس عوض می کند،رنگ عوض می کند،یک زمانی در اصل اصول انقلاب و اکر موفق نشد با عنوانهای دیگر مثل آزادی،حقوق بشرو…
شجاعت زینبی(س)
از دیگر برجستگیهای شخصیتی حضرت زینب سلام الله علیها شجاعت بینظیر ایشان است. لذا در زیارت نامهاش «لَبْوَهُ الْهاشِمیه» (شیرزن هاشمی) لقب یافته است. بزرگان علم اخلاق برای شجاعت، سه مرتبه قائل هستند. مرتبه اوّل شجاعت، نترسیدن از دیگران بهخصوص نترسیدن از افراد زورگو و قدرتمند است. مرتبه دوّم شجاعت که بالاتر از معنای اوّل است، تسلّط بر هوی و هوس و نفس امّاره است. امّا بالاتر از این دو، معنای سوّم شجاعت است؛به این معنا که انسان در جزر و مدّ روزگار خودش را نبازد و در رویارویی با حوادث بزرگ زندگی اعم از پیروزی و یا شکست صبر و استقامت داشته باشد؛و حضرت زینب سلام الله علیها از هر سه مرتبه شجاعت در حدّ اعلای آن برخوردار بود.
تاریخ چند مرتبه ثبت کرده، روز عاشورا، در کاخ ابن زیاد در کوفه و در کاخ یزید اراده کردند که حضرت سجّاد را به شهادت برسانند،حضرت زینب سلام الله علیها خود را روی بدن حضرت سجّاد انداخت و عظمت او به گونهای بود که در این سه اتّفاق، ملعونترین ملعونهای عالم از حرمت او دست کشیدند و نتوانستند اقدامی کنند. هم در کربلا، هم در کوفه و هم در شام. به یقین اگر او نبود، امروز امامت منقطع شده بود.
در پایان دو گلایه داشته باشم و یک تشکر:
گلایه اول از عدم حضور طولانی مدت بعضی از مسئولین در نماز جمعه است.بزرگوارن انتظار دارند.امام جمعه در برنامه هایشان شرکت بکند،حمایتشان بکند.اما به مهمترین وظیفه خود که حضور در بین صفوف مردم در نماز جمعه است عمل نمی کنند.گلایه دوم از عدم نظارتهاست.عدم نظارت یا نظارت سست که باعث بروز ناهنجاری ها می شود. نظارت بر قیمت ها،نظارت بر تالارها،بر اماکن عمومی . دو مغازه کنار هم با دو قیمت متفاوت حاکی از چیست؟حاکی از عدم نظارت است.
اما تشکرم از یکی از نعمت های الهی است که در طول تاریخ شهرستان خوی جزو نقاط قوط این شهرستان به حساب آمده و آن وجود خیرین بزرگوار در عرصه های مختلف است.اکنون نیز چه خیرین محترمی که در خوی سکونت دارند یا خویی هایی که خارج از خوی هستند اما خیرات برکات مبراتشان جاری است و از باب حب الوطن من الایمان، دغدغه شان خوی است،جزو نعمتهای این شهرهستند.در باب مدرسه سازی،بیمارستان سازی،تجهیزات بیمارستانی،رسیدگی به معلولان خصوصا ذهنی،رسیدگی به کودکان بی سرپرست وبد سرپرست،سالمندان،ایتام،مادران سرپرست خانوار،مستمندان و…گامهای بسیار عظیمی برداشته شده که به حق در کنار نام دارالمومنین،عنوان دارالخیرین برازنده این شهر است.انشاءالله با همت دلسوزان مجمع خیرین خویی شکل بگیرد تا از این ظرفیت بیش از پیش جهت پیشرفت و حل مشکلات شهرستان استفاده شود.
از جمله ظرفیتهای این شهرستان وجوهات شرعیه متدینین است.که اگر خوب ساماندهی شود،ظرفیت خوبی برای حل بعضی مشکلات خصوصا پیشبرد مسائل فرهنگی است.متاسفانه بعلت عدم مدیریت مناسب و عدم تمرکز و پراکنده شدن این سرمایه، آن تاثیر لازمی که باید در گره گشایی از مسائل داشته باشد،را ندارد.
در آخر عرایضم تشکر می کنم از دانشجویان بزرگواری که امروز عهده دار رتق و فتق امور مصلی شدند.جزاهم الله خیرا.
اللهم عجل لولیک الفرج و جعلنا من اعوانه و انصاره و من الذابین عن حریمه و من المستشهدین فی سبیله اللهم اغفر للمومنین والمومنات والمسلمین والمسلمات الاحیاء منهم والاموات تابع بیننا و بینهم بالخیرات.
خدایا اسلام و اسلامیان را عزیز بگردان. شرک و کفر و نفاق را سرنگون نما..شهدا ،امام شهداء،شهدای مدافع حرم، شهدای امنیت، شهدای سلامت،مقامشان را متعالی نما.برای مقام معظم رهبری طول عمر با عزت عنایت فرما،مشکلات اقتصادی فرهنگی ،اشتغال و ازدواج جوانان را به ید قدرتت حل فرما.مریضهای مسلمانان خصوصا مریضهای کرنایی و ملتمسین دعا شفای عاجل عنایت فرما.این ویروس منحوس را ریشه کن فرما.